- مهارت انسانی[۳۱]
منظور دارا بودن توانایی و قدرت کار کردن با مردم، در انجام کار به وسیلهی آنان است. در این نوع از مهارت، مدیران قادرند، انگیزههای کارکنان را دریابند و از محرکها و نیازهای آنان در رهبری مؤثر بهره گیرند(علاقه بند، ۱۳۸۲، :۱۵۳).
مهارت انسانی به آسانی قابل حصول نیست و روشهای مشخصی ندارد اما امروزه روانشناسی را فراهم مینمایند(علاقه بند، ۱۳۷۴ :۱۸۵ـ ۱۸۴).
- مهارت ادراکی[۳۲]
یعنی توانایی درک پیچیدگیهای کل سازمان و تصور همه عناصر و اجزای تشکیلدهنده کار و فعالیت سازمانی به صورت یک کل واحد در سیستم. به عبارت دیگر، توانایی درک و تشخیص اینکه کارکردهای گوناگون سازمان به یکدیگر وابسته هستند و تغییر در هر یک از بخشها، الزاما بخشهای دیگر را تحت تأثیر قرار میدهد(علاقه بند، ۱۳۷۴ :۱۸۶). مدیران واجد این مهارت قادرند به دریافت اطلاعات و تحلیل مسایل سازمان پرداخته و با توجه به اهداف سازمان به تهیه طرحها و ارائه راهحلها بپردازند(علاقه بند، ۱۳۷۸ :۱۵۴).
۲ـ۴ـ۷ کارکردهای مدیریت آموزشی
فراگرد مدیریت را غالبا به کارکردها یا وظایف مدیریت تفکیک و تجزیه میکنند. منظور از کارکرد، فعالیتی مهم و اساسی است که در نیل به هدف، ضرورت دارد(علاقه بند،۱۳۷۵ :۱۵) هنری فایول، اولین کسی که وظایف مدیریت را تقسیم کرده، معتقد است وظایف اساسی مدیریت عبارتند از:
برنامهریزی[۳۳]: یعنی تعیین هدف، یافتن و ساختن راهها و وسایلی که رسیدن به هدف را امکانپذیر میسازد و همچنین پیشبینی کارهایی که باید در آینده انجام گیرد(قرایی مقدم،۱۳۷۵: ۴۹).
سازماندهی[۳۴]:یعنی ترکیب و تخصیص افراد، منابع و امکانات میان افراد و واحدهای مختلف سازمان و همچنین هماهنگی بین آنها به منظور رسیدن به اهداف سازمان(قرایی مقدم، ۱۳۷۵ :۴۹).
فرماندهی[۳۵]: یعنی هدایت و جهتدهی افراد در انجام دادن کارها(علاقه بند، ۱۳۷۴ :۱۸).
هماهنگی[۳۶]: یعنی به هم پیوستن و وحدت بخشیدن همه امکانات و منابع مادی و انسانی و همچنین فعالیتها، که برای رسیدن به هدف سازمان ضرورت دارد(قرایی مقدم، ۱۳۷۵ :۴۹).
کنترل کردن[۳۷]: یعنی رسیدگی به اینکه آیا کلیه برنامهها و عملیات انجام شده طبق مقررات و دستورات صورت میگیرند یا خیر(قرایی مقدم، ۱۳۷۵ :۵۰).
در زیر به شرح هر کدام می پردازیم:(سید عباس زاده، ۱۳۸۰ :۵۸).
برنامه ریزی:
در جریان برنامه ریزی، نه تنها کار یا فعالیت مورد نظر و انجام دهنده یا انجام دهندگان آن، بلکه زمان و چگونگی انجام آن چه وضعیت مطلوبی(هدف) حاصل خواهد آمد.
تنظیم و ترسیم دقیق چگونگی رسیدن به وضعیت مطلوب از وضعیت موجود، شامل در نظر گرفتن عوامل دیگری نیز می شود، نظیر:
۱ـ پیش بینی دقیق ابزار، وسایل، مواد و منابع انسانی لازم
۲ـ هدایت صحیح منابع انسانی درگیر در موضوع
۳ـ چگونگی نظارت و کنترل بر جریان کار
۴ـ برقراری مسیر آزاد برای جریان بازخورد
۵ـ پیش بینی هزینه های اجرایی(سید عباس زاده، ۱۳۸۰ :۵۹).
برنامه ریزی در آموزش و پرورش عمدتاً به اشکال برنامه ریزی آموزشی و درسی است که اولی از درون سیستم یا نظام آموزشی متوجه بیرون آن(محیط) و دومی از بیرون متوجه درون نظام آموزشی است.
برنامه ریزی آموزشی برنامه ریزی درسی برنامه ریزی آموزشی
برنامه ریزی درسی برنامه ریزی درسی
برنامه ریزی آموزشی
شکل۲ـ۴رابطه ی برنامه ریزی آموزشی و درسی با نظام آموزشی(منبع: سید عباس زاده، (۱۳۸۰)
سازماندهی:
سازماندهی شامل موارد زیر می شود:
۱ـ تقسیم کار
۲ـ تنظیم، ترتیب و توالی امور
۳ـ تعیین و انتصاب کارکنان به مشاغل متناسب
آنچه در سازماندهی حائز اهمیت زیادی است عبارت از ملحوظ داشتن مجموعه ی عوامل مربوط نظیر: اهداف سازمانی، کارکنان از نظر مشخصات تخصصی و تجربی، پراکندگی جغرافیایی سازمانی و منابع مادی است. همه ی عوامل مدکور باید به صورتی در سازماندهی در صدد بیان این نکته هستند که عوامل متعددی در سازماندهی دخیل بوده و می تواند آن را به حالت های مختلفی در آورد که در عین حال تعیین اثربخشی آنها به سادگی میسر نیست، بنابراین باید به عامل«منطقی» یا «معقول» بودن اقدامات توجه نمود. شاید بتوان عبارت کلی ولی ساده زیر را به عنوان هسته مفهوم سازماندهی در نظر گرفت:
منبع فایل کامل این پایان نامه این سایت pipaf.ir است |